چه ارزش هایی را باید برای قزاقستان "جدید" حفظ کرد و کدام ارزش ها باید در قزاقستان "قدیمی" بماند؟

ساخت "قزاقستان جدید" نه تنها مستلزم تغییرات اساسی در زندگی سیاسی، اقتصاد و آگاهی عمومی است، بلکه نیاز به تشکیل یک نظام ارزشی جدید می باشد. البته هیچ پاسخ واحدی برای این سوال که این نظام شامل چه ارزش هایی باید باشد، وجود ندارد. اما حداقل منطقی است که بفهمیم اگر خواهان تحول واقعی هستیم، کدام یک از ارزش‌هایی که به نوعی در جامعه ما وجود دارد (سنتی، دوره شوروی، دوره استقلال) باید در اولویت قرار گیرد و کدام یک از آنها مانعی در راه رسیدن به "آینده ای روشن" خواهد بود.

نظرات کارشناسان

قالیم ژوسوپبیک، محقق مستقل: « در هر شهروند پیش از هر چیز باید انسانیت او را دید و قدر او را شناخت»

جامعه قزاقستان متنوع تر و پیچیده تر می شود، ارزش های آن در برابر چشمان ما تغییر می کند. اشکال جدیدی از هویت ها و گروه های اجتماعی به دلیل جهانی شدن، دیجیتالی شدن و همچنین نتیجه بلندمدت اصلاحات آغاز شده در دهه های گذشته در حال ظهور هستند و این صرفاً یک هدف نیست، بلکه یک فرآیند بازگشت ناپذیر است. البته اگر بخواهیم قزاقستان واقعاً دموکراتیک و قانونی بسازیم و نه یک قزاقستان افسانه ای که صرفاً در برخی برنامه ها و گزارش ها وجود دارد، باید  این فرایند را در مسیر درستی قرار داد.

به نظر من نظام جدید ارزشی باید بر سه اصل بنا شود که اصلی ترین آن احترام به عزت و کرامت هر شهروند است. افزون بر این، این احترام به هیچ وجه نباید به موقعیت اجتماعی، امتیازات، سطح درآمد، سمت، اصل و نصب شخص و غیره مرتبط باشد. ما پیشتر با تعظیم در برابر کسانی که ثروتمندتر و قدرتمندتر هستند، خود را به دردسرهای زیادی انداخته ایم.

اصل دوم همدلی (شفقت) است که باید در تمام سطوح هرم اجتماعی پرورش داده شود. از آنجایی که این ویژگی در دوران کودکی شکل می گیرد، لازم است که آموزش انسان گرایانه را از دوران خردسالی و کلاس های ابتدایی آغاز کنیم. به علاوه، توسعه روانشناسی مدرن و رویکردهای انسان محور در مدیریت، حقوق، سیاست اجتماعی و اقتصاد ضروری است.

اصل سوم عدالت اجتماعی است. این امر مستلزم تقویت و حمایت از حقوق هر شهروند از جمله کودکان، زنان، افراد دارای معلولیت است. افزون بر این، مبارزه با اقتدارگرایی اجتماعی (استبداد فقط سیاسی نیست)، کیش قدرت و سلطه، پدرگرایی و غیره است.

یکی دیگر از ارزش های اساسی برای ساخت "قزاقستان جدید" سازگاری با محیط زیست است. باید در کل جامعه نفوذ کند، از بالای هرم قدرت گرفته تا عموم مردم. همه چیز در اطراف باید دوستدار محیط زیست باشد - شهرها، روستاها، حمل و نقل، زندگی روزمره و عادات، حتی استراتژی توسعه اقتصادی کشور.

اما مهم ترین شرط این است که همه بدون استثنا باید در تحول نظام ارزشی مشارکت داشته باشند: هم مقامات و هم دانشمندان و هم شهروندان عادی، فارغ از سن، جنسیت، ملیت، دیدگاه های سیاسی و مذهبی، توانایی های مادی. در هر نفر باید قبل از هر چیز یک شخص را دید و قدر آن را دانست.  تنها از این طریق می‌توانیم یک دولت رفاهی قوی با ، حقوق بازنشستگی و مزایای مناسب، مراقبت‌های بهداشتی و آموزشی رایگان و باکیفیت و طبقات اجتماعی واقعی ایجاد کنیم. همچنین نهادینه شدن احترام به عزت و کرامت هر شهروندی منجر به ایجاد یک ملت سیاسی تمام عیار در کشور ما خواهد شد. و این در شرایط کنونی که نزاعهای خونین بسیار نزدیک در جریان است و خطر تحریکات جدید وجود دارد، بسیار مهم است.

به هر حال، روند ایجاد یک ملت سیاسی در قزاقستان از لحظه به دست آوردن استقلال ادامه داشته است، اما تأثیر بسیاری از عوامل، به ویژه عوامل ارزشی و ذهنی، مانع از آن شده و می شود.

کازبک بیسبایف، محقق و پژوهشگرعلوم سیاسی

«تا زمانی که دولت تغییر نکند، بعید است جامعه بخواهد به روز شود»

مقامات قزاقستان در سنوات گذشته اولویت را به  " اقتصاد و سپس سیاست" دادند. منظور شهروندان عادی: درگیر سیاست نشوید، به کار خود فکر کنید، درآمد کسب کنید. این به ارزش اصلی ما تبدیل شده است و به این واقعیت منجر شده است که مفاهیمی نظیرآموزش و حرفه ای بودن در پس زمینه محو شده است. برای پول، می توان نمرات خوبی در مدرسه گرفت، وارد دانشگاه شد، شغلی معتبر پیدا کرد، شغلی ایجاد کرد و حتی وارد بالاترین رده های سیستم مدیریت دولتی شد. اصل "همه چیز را می توان خرید!" غالب بود. آنها اغلب از سوی مسئولان تحت تعقیب قرار می گرفتند و معتقد بودند هر پروژه ای در صورت وجود بودجه قابل اجراست.

پس از همه‌گیری و در شرایطی که وضعیت بسیار بی‌ثباتی در جهان وجود داشت، مشخص شد که ارزش پول جذابیت خود را از دست داده است. قزاقستان در مسیر ساختن «جمهوری دوم» قدم گذاشته است که نیازمند بازنگری در دستورالعمل های قدیمی و توسعه یک نظام ارزشی جدید است. و فقط در اینجا، به نظر من، می توان چیزهای زیادی را از دوران اتحاد جماهیر شوروی گرفت، جایی که میهن پرستی، عشق به میهن، آمادگی برای خدمت به منافع آن، مانند اکنون یک عبارت خالی نبود. من فکر می کنم این مسیری است که ایدئولوژی دولتی باید در آن کار کند.

در عوض، می بینیم که برخی از رویدادهای رسمی در همه جا برگزار می شود، بناهای یادبود شخصیت های مشهور و نه چندان مشهور افتتاح می شود، تعطیلات با مناسبت یا بدون مناسبت برگزار می شود. در همان زمان ، نمایندگان مقامات ما را به خدمت به میهن فرا می خوانند ، اما خود آنها همچنان به غنی سازی شخصی خود ادامه می دهند. چه مثالی برای ما می گذارند؟ البته در چنین شرایطی نیازی به صحبت از پرورش ارزش های جدید نیست. تا زمانی که دولت خودش تغییر نکند، بعید است که جامعه بخواهد به روز شود.

البته موارد فوق به این معنا نیست که باید بنشینیم و منتظر این اتفاق باشیم. ما باید از کوچک شروع کنیم - مراقب خانه مشترک خود باشیم، زباله را به جایی نریزیم، دیگران را از یاد نبریم، به افراد ضعیف و نیازمند کمک کنیم و غیره.

  علاوه بر این، ما همیشه از اینگونه موارد زیاد دیده ایم فقط باید آن را به خاطر بسپاریم و در زندگی روزمره به کار ببریم.

آرمان کودابای، روزنامه نگار، استاد دانشگاه ملی قزاقستان به نام. فارابی:

"به حقوق دیگران احترام گذاشته و آن را به رسمیت بشناسیم"

استراتژی های نوسازی جدید نیستند - آنها در اصلاحات مختلف و در دوره های مختلف تاریخی مورد استفاده قرار گرفته اند. به لطف آنها، برخی از کشورها موفق شده اند یک پیشرفت قدرتمند فنی، اقتصادی و سیاسی ایجاد کنند (برای مثال، سنگاپور را به یاد بیاورید). برخی دیگر، علیرغم دستاوردهای قابل توجه، از حل تعدادی از مشکلات اجتماعی، سیاسی و عمومی فاصله داشتند. (مثلاً ترکیه)

چرا؟ زیرا نوسازی اساساً مستلزم تغییرات کیفی در نهادهای یک جامعه واحد با در نظر گرفتن مقتضیات زمان حال، اما با تکیه بر اندوخته های انباشته تاریخی است. و چنین استراتژی با وجود سادگی ظاهری، دارای جنبه های مثبت و منفی است.

بارها ناگزیر به شرکت در رویدادهای علمی وابسته به برنامه «روحانی ژانگیرو» شدم و حتی در آن زمان نیز اختلاف ایجاد شد. همانطور که متوجه شدم، تمام این کنفرانس ها و سمپوزیوم ها در دو مسیر متفاوت برگزار شد. در چارچوب اول، عمدتاً به تاریخ قزاقستان و مسائل دینی توجه شد، در حالی که موضوع مدرنیزاسیون به طور گذرا یا کاملاً نادیده گرفته شد.

. در مورد دیگر، بحث بر چشم انداز نوسازی فرهنگی، اجتماعی و فناوری متمرکز بود، اما در عین حال سؤالات تاریخ و دین کنار گذاشته شد. شاید اینها ویژگی های تفسیر مفهوم «روحانی ژانگیرو» (تجدید معنوی / تولد دوباره - هر که خواست و تفسیر کرد) باشد، اما واضح است که چنین توضیحی کافی نیست.

استراتژی ژانا قزاقستان، که من بخشی از آن را جانشین قانونی آن برنامه می دانم، پاسخی به فاجعه ژانویه شد و هدف اصلی آن حفظ صلح و هماهنگی در جمهوری است. اما مانند Rukhani Zhangyru بر حفظ و ارتقای ارزش‌های سنتی تمرکز می‌کند و در نتیجه باعث ایجاد اختلاف می‌شود. در واقع، برای برخی، اینها شاید فقط عناصر فرهنگ قومی و شیوه زندگی چند صد ساله مردم ما باشد، و برای برخی دیگر - مهمان نوازی، حسن همجواری، سخاوت روح قزاق ها، که ما را از دیگران متمایز می کند.

به طور کلی، برای تعیین «مفید بودن» برخی عناصر فرهنگی و سنتی که قرار است حفظ و تکثیر شوند، چه فاصله زمانی باید در نظر گرفته شود؟ افسوس، من اغلب با کتاب ها و مقالات در مجموعه های علمی معتبر روبرو می شوم که نویسندگان آنها به طور تصادفی یا عمدی از تمام دوره های توسعه کشور ما عبور می کنند. انگار در این دوره ها هیچ چیز و هیچ دستاوردی نبود. اما سنت ها می توانند هم باستانی و هم مدرن باشند و فرهنگ به عنوان یک پدیده شامل طیف وسیع تری از تعاریف و مفاهیم است.

آیا باید فقط به گذشته توجه کرد؟ به عنوان مثال، دانش آموزان هنگام مطالعه فرهنگ و سنت های مردم آلمان باید "رسوم" تجارت مدرن آلمان را نیز مطالعه کنند! موافقم، این نیز یک لایه مهم فرهنگ است ...

یعنی آیا می توان صرفاً در مورد فرهنگ سنتی مردم قزاق صحبت کرد یا پدیده ای نظیر فرهنگ سنتی قزاقستان که هنجارها و قوانین جامعه مشترک ما را در بر می گیرد قبلاً در زمان وجود دولت ما ظاهر شده است؟ به عنوان مثال ، پس از برقراری ارتباط با نمایندگان سایر گروه های قومی یا اجتماعی ، بسیاری از مردم متذکر می شوند که این قزاق ها هستند که دارای این اموال هستند که "با منشور خود به صومعه شخص دیگری صعود نکنند" ، به همسایگان ، همکاران ، رفقا احترام می گذارند. این ویژگی منش مشترک، فرهنگ مشترک، سنت های مشترک ما به تدریج شکل گرفت. و به نظر من دقیقاً این است که باید گرامی داشته شود، دقیقاً این است که باید بیشتر پرورش داده شود اگر واقعاً می خواهیم به سمت بهتر تغییر کنیم.

طالگات مامیرایموف، کارشناس علوم سیاسی

"مردم باید ارزش اصلی باشند"

تجربه جهانی نشان می دهد که موفقیت اقتصادی با برابری همه در برابر قانون و حاکمیت قانون ارتباط مستقیم دارد. این بدان معنی است که مردم باید به ارزش اصلی تبدیل شوند. تا زمانی که سرمایه گذاری کافی در توسعه سرمایه انسانی نداشته باشیم، هیچ چیز تغییر نخواهد کرد - ما به راحتی صرفاً مواد خام را توسعه خواهیم داد.

ضرورت چنین رویکردی با مثال کشورهای پیشرفته غرب ثابت می شود. موفقیت اقتصادی آنها در درجه اول به این دلیل است که یک فرد در آنجا به ارزش اصلی، هدف زندگی تبدیل شده است، ، همانطور که اغلب در مورد ما اتفاق می افتد. مازلوخالق «هرم نیازها» می گوید: «اگر نیازهای  اولیه تامین نشود، نباید از مردم انتظار داشت که به نیازهای ثانویه احترام بگذارند.»

متأسفانه، یک اقتصاد ضعیف و یک سیستم فرهنگی و سیاسی توسعه نیافته باعث ایجاد موقعیت های اجتماعی محدود در بین مردم ما می شود.

  ما عادت داریم با این ایده زندگی کنیم که هر لحظه دولت می تواند همه چیز را از هر یک از ما بگیرد، ممانعت از آزادی بیان تا سایر موارد دیگر

ملاحظه

حوادث ژانویه به شدت بر نظام سیاسی داخلی قزاقستان تأثیر گذاشت و پس از وقایع اخیر قزاقستان شروع به ساختن کشور جدید با ارزش های دموکراتیک کرد. قاسم ژومارت توکایف، رئیس جمهور قزاقستان، درک کرد که شنیدن صدای مردم و بهبود زندگی قزاقستانی ها ضروری است. اصلاحاتی که پس از اعلام سیاست قزاقستان جدید اتخاذ شد، جایگاه رئیس جمهور را به شدت در میان مردم افزایش داد.

قزاقستان طی سی سال گذشته برای افزایش و توسعه سرمایه اقتصادی تلاش کرد. بیشتر اصلاحات آن زمان با هدف تجارت و سرمایه گذاری انجام شد. هدف نخستین رئیس جمهور قزاقستان، این بود که کشور جوان قزاقستان با اقتصاد ضعیف روی پای خود بایستد. نخستین رئیس جمهور این وظیفه را در حد توان خود و علی رغم همه فشارهای صورت گرفته از درون و برون کشور در حد توان خود انجام داد، قزاقستان از نظر اقتصادی به یکی از مهم ترین کشورهای آسیای مرکزی تبدیل شد. لیکن به سیاست داخلی و جنبه های دینی و مذهبی و ملی توجه کمتری شد.

سیاست قزاقستان جدید با هدف بهبود زندگی هر شهروند قزاقی دنبال شد.. این تفاوت اصلی قزاقستان جدید با قزاقستان قدیم است. سرمایه انسانی در زمان حاضر مهمتر از سرمایه اقتصادی است.

ایده قزاقستان جدید، برای ایجاد شرایط زندگی بهتر و مطلوبتر برای افرادی که در قزاقستان زندگی می کنند و این کشور را توسعه می دهند مناسب است. دولت همچنین شروع به کار روی هویت ملی قزاق ها کرد. با توجه به مهاجریت تعداد زیادی از روس‌ها که به دلیل جنگ با اکراین  به قزاقستان مهاجرت می نمایند. داشتن یک انسجام و همبستگی و داشتن ایدئولوژی و نگاه واحد و با ثبات برای ملت مهم است.

دولت این کشور با نگاه سیاستی جدید و دادن وعده های پی در پی در فصول مختلف تلاش می کند از تکرار حوادث ژانویه جلوگیری کند. رئیس جمهور قزاقستان مصمم است مسیر سیاسی جدید را دنبال نموده و بدون شک پیروزی در انتخابات آتی روشن خواهد کرد که آیا شهروندان  قزاقی از این ایده ها حمایت می کنند یا خیر ؟ به نظر می رسد با محاسبات میدانی صورت گرفته و استراتژی هوشمندانه رئیس جمهور قزاقستان وی پیروز واقعی انتخابات آتی این کشور باشد . چرا که پس از حوادث ژانویه به طور مستمر تلاش می نماید با نظر مردم حرکت نموده و در واقع وعده های داده شده را به مرور عملیاتی نموده و در کوتاه مدت و میان مدت آراء و اندیشه های مردم را به سمت خود جلب نماید.

7 مهر 1401  تاریخ:

https://qmonitor.kz/politics/4446

نویسنده مقاله: ساوله یسابایفا

کد خبر 13478

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 0 =